rainbow

خویش را گم کردیم


در عشق


پیش از آن که بدانیم


آن رنگین کمانی بیش  نبود


که در زیبایی هفت گانه اش


به دنبال شناخت می گشتیم


نگاه پاک

امروز 


نگاه پاکی را دیدم


که در تلاقی پلیدی چشم هایم


پناهنده به آغوش مادر شد.

نگاه پاک

امروز


نگاه پاکی را دیدم


که در تلاقی با پلیدی چشم هایم



پناهنده به آغوش مادر شد.


MR JONES

آه عزیزم

دلتنگم برایت 

کجایی مهربان


آه مستر عزیزم

یاد ات بخیر



مستر جونز  در ادامه مطلب منتظر شماست

ادامه مطلب ...

دیوار

به دلیل عبور سریع  ثانیه ها

در دهه 20 زندگی 

به دور خویش حصاری دیوار مانند کشیده ایم !

.؟.

.؟.

.؟.

.؟.

باشد تا این لحظات برایمان باقی بماند!

غرق احساس

ما دو نفر هستیم


مقابل هم


بر سر دو  راهی احساس و منطق


همراه با هیاهویی دل نشین


لب به سکوت بسته ایم

...

...

...

در دریای تفکرات عقلانی 

چیزی به غرق احساس ما نمانده است.

..

...

....

مرا ترسی نیست از این بودن

تنها        

 در اوج تنهایی 

با چشمانی     بسته     به این     تنهایی


در دلم آشوب یک دل بستگی ست. 

پدر شاملو

قسمتی از در آستانه :


باید استاد و فرود آمد 

بر آستان دری که کوبه ندارد

که اگر به گاه آمده باشی 

دربان به انتظار توست 

و اگر بی گاه

به در کوفتن ات پاسخی نمی آید

کوتاه است در پس آن به که فروتن باشی 




ََ : می خوام بدم این شعر واسه یکی از دوستان  بنویسن ، نظرتون چیه؟

تضاد

زندگی من

درآمیخته با تضاد

تضادی بین

امــــــــــــیدواری و نا امیدی

همچون درختی 

که ریشه هایش در خاک ناامیدی نهفته است

اما

شاخ و برگ اش دستان نیازشان را

به آسمان امید می کشانند