خویش را گم کردیم
در عشق
پیش از آن که بدانیم
آن رنگین کمانی بیش نبود
که در زیبایی هفت گانه اش
به دنبال شناخت می گشتیم
آه عزیزم
دلتنگم برایت
کجایی مهربان
آه مستر عزیزم
یاد ات بخیر
مستر جونز در ادامه مطلب منتظر شماست
ادامه مطلب ...به دلیل عبور سریع ثانیه ها
در دهه 20 زندگی
به دور خویش حصاری دیوار مانند کشیده ایم !
.؟.
.؟.
.؟.
.؟.
باشد تا این لحظات برایمان باقی بماند!
ما دو نفر هستیم
مقابل هم
بر سر دو راهی احساس و منطق
همراه با هیاهویی دل نشین
لب به سکوت بسته ایم
...
...
...
در دریای تفکرات عقلانی
چیزی به غرق احساس ما نمانده است.
..
...
....
مرا ترسی نیست از این بودن
تنها
در اوج تنهایی
با چشمانی بسته به این تنهایی
در دلم آشوب یک دل بستگی ست.
قسمتی از در آستانه :
باید استاد و فرود آمد
بر آستان دری که کوبه ندارد
که اگر به گاه آمده باشی
دربان به انتظار توست
و اگر بی گاه
به در کوفتن ات پاسخی نمی آید
کوتاه است در پس آن به که فروتن باشی
ََ : می خوام بدم این شعر واسه یکی از دوستان بنویسن ، نظرتون چیه؟
زندگی من
درآمیخته با تضاد
تضادی بین
امــــــــــــیدواری و نا امیدی
همچون درختی
که ریشه هایش در خاک ناامیدی نهفته است
اما
شاخ و برگ اش دستان نیازشان را
به آسمان امید می کشانند