دوستانی بهتر از آب روان

پیرو پست های قبلی که در خصوص کوهنوردی بود می تونم به این اشاره کنم ک با افرادی آشنا شدم با ی جمع کوچیک از نزدیک تعداد 500 نفر عضو این گروه که خیلی خوبند .  گروهی شامل افراد متاهل و مجرد 

وقت میگذرونیم و شادیم با هم ، شوخی میکنیم ، سربه سر میذاریم ، می خندیم ، دور هم جمع میشیم ، شام میریم تو پارک میخوریم ( اتفاقی که سالها بود برای من اتفاق نیافتاده بود ) با هم فوتبال می ببینیم ، من و دو تا دیگه از مجردهای دیگه می مونیم و با عشق ساعت دو صبح ظرف می شوریم و جارو می کنیم . قرار های بعدی رو با هم ست می کنیم ، دیشب کلی خوش گذشت ،  جمعه قرار کوه داریم ، پنجشنبه قرار تولد داریم ، راستی واسه سارا خانم عزیزمون با سن 8 سال چی میشه به عنوان کادو خرید ، لطفا راهنمایی کنید 

خیلی خوشحالم چون این روزها دارم چهره واقعی زندگی لمس می کنم . علت این فاصله نبست به پست قبلی هم همینه .

من همیشه دنبال همچین جمعی بودم ، الان زمانش رسیده ، الان که کم کم دارم میرسم به سی سالگی ، قبل که این اتفاق نمی افتاد دلیلش این بود که وقتش نرسیده بود . اما الان رسیده ، خوشحالم که واسه تک تک روزهای هفته ام برنامه دارم ، خوشحالم که برای روزهای آخر هفته ام هم برنامه ای دارم . 

خوشحالم از اینکه دیگه مثل قدیما بطالت زمان حس نمیکنم . 

زندگی سخته اما خوشحالم، خوشحالم از اینکه یاد گرفتم ، هیچ وقت هم دیر نیست 

من تمام سعی میکنم که این جمع حفظ بشه و همیشه پایدار باشه 


در مورد شرایط اقتصادی هم به گفتم ی مثال بسنده می کنم که با این قیمت های جدید سیگار می تونم به این نکته اشاره کنم که من از طریق علم بورژاو نشدم اما از راه سیگار الان تو طبقه بورژاوزی مملکت هستم ،           همه با هم غرق در قهقرا