فضول بی درک

گرچه که آقا عباس زبردست در آهنگ صبر ایوب می فرمایند 

صبر ایوب زمان صبر منه اما 

و اما که هر چیزی حدی داره . من کلا عادت کردم که خانم هایی وارد زندگی من شوند که هر کدام واسه خودشون سوژه ای باشند. 

از نفر اول شون به نام مریم که شرایط مالی خوب پدرم رو دید بودم و طی یک دسیسه با مدیریت مادرش میخواستند قاپ منو در سال حدود 16 سالگی بدزدند گرچه که موفق نشدند. چه اون آرزو خانم ( دوست آبجیم) که به علت اتفاق مشترک و مشابه ای که برای مادرش و عاطفه رخ داده بود دنبال یکی می گشت که در دلهاشو گوش کنه، گرچه من این کار رو اون وقتها تا جایی که در توانم بود انجام دادم و سعی کردم ذهنیت شو مثبت کنم اما ظاهرا موفق نشدم چرا که یک صبح ساعت 8 پیام داد که با قرص سیانور، قرص برنج و یا با طناب خودکشی کنم و من گفتم همچین خریتی نمی کنی. موبالیش رو خاموش کرد و من تا 2 بعدظهر سکته ناقص رو زدم که نگاه دختر مردم خودکشی کرد تا اینکه پیام داد اینکار رو نکردم . 

کاری ندارم سوژه های زیادی این شکلی بودند و در مورد اخیر می رسیم به دختری به نام منیر 

من هر چه فکر و سعی کردم به نقطه اشتراکی با این خانم نرسیدم . کلا دو دنیا متفاوت داشتیم. رابطه ای هم شکل نگرفت یعنی نذاشتم این اتفاق رخ دهد. ایشون دنبال شخصی با گوش شنوا وسری تایید کننده بودند که تنها در فضای چت کردن این دو کار مهم براش انجام بدهو به هیچ وجه اهل بیرون اومدن هم نبود. 

خب من توی این شرایط و توی این رده سنی کاملا برعکس، نیازم حضور فیزیکی شخص در کنارم هست کسی که همراه و هم قدم باشه 

یکبار بیرون رفتیم و دیدم مثل اینکه قرار نیست نتیجه ای گرفته بشه و شرایط تغییر کنه همون جا نسخه این رابطه خطرناک پیچوندم و خیلی رک بهش گفتم این رابطه ادامه پیدا نمیکنه و من این چت کردن ادامه نمی دم. ناراحت شد و من امیدوار که این راهکار جوابگو هست اما از رو نرفت 

ایشون به طعنه و کنایه این ارتباط ادامه داد تا مرحله ای که جلوی دوستاش وقتی صحبت از مسافرت من بود و عکس های اینستاگرام، برگشت  گفت من آنفالو کردمتون و من هم گفت عیب نداره من هم همین کار انجام دادم و بهش نشون دادم 

فکر نمی کرد این کار انجام بدم اما زهی خیال باطل ، ماشالله با از رو نرفت گفت عیب نداره توی وبلاگ می بینم و من گفتم آدرس وبلاگ عوض میکنم و این کار انجام دادم. 

کلا شخص فضولی بود . اون اوایل گفت میخوام در موردت بدونم من هم بهش احترام قائل شدم آدرس وب دادم اما متاسفانه میومد میخوند بعد توی تلگرام سوال می پرسید و توضیح میخواست . 

بهش گفتم اگه قرار بیشتر از اون توضیح بدم همونجا می نوشتم . احساس کردم به دست خودم بهونه ای جور کردم تا توی زندگیم فضولی کنه و از این رفتار اصلا خوشم نمیاد 

آدمهای سطحی با دنیای کوچیک واقعا خطرناک هستند 


پی نوشت اول : آقای عباس زبردست خواننده ای که در شهر ما بسیار مشهور هستند و با صدای گرمشون مجالس عروسی رو گرم می کنند 

پی نوشت دوم : واسه اینکه در خصوص اسامی که نام بردم فکر بدی نکنید شاعر می فرماید 

گرچه عمری سر به زیری خصلت ما بوده است  

هر کجا لازم شود سر به هوا هم می شویم 

نظرات 4 + ارسال نظر
Baran پنج‌شنبه 23 خرداد 1398 ساعت 10:22 ق.ظ

سلاااااام
ممنون بابت آدرس
اول اینکه،یه پست رمزی بود؟رمزش شاملو.

دوم اینکه
خیلی عذرمیخام بابت تاخیر.حتمن خدمت میرسم و
سر فرصت براتون می نویسم.
درخصوص آدم فوضول و
ادم های سطحی ،چخوف میگه،خطرناکترین نوع بشر کسیِ که فهمش کمه.

دم تون گرم بابت پیچوندن فوضول


کامنت بالا بلند تون خیلی خوب بود.امید وارم فوضولای وب لاگ از فوضولی بترکن

مسعود خان؟
مراقب خودت باش
من برمیگردم

سلام
خواهش میکنم
من پستی نداشتم ک رمزش شاملو باشه . از پست های خودتون میگید ؟
اره چخوف خوب گفته

آی دا پنج‌شنبه 23 خرداد 1398 ساعت 10:27 ق.ظ http://inthemoon.blog.ir

بله یه مدته متوجه شدم که پست نمیذارین.
ایراد نداره پندی شد که تا رابطه با کسی قطعی نشده، آدرس وبلاگ بهش ندین

اره والا اشتباه بدی بود ک انجام دادم

na30m پنج‌شنبه 23 خرداد 1398 ساعت 02:11 ب.ظ http://nasimeshqjonun.blogfa.com

پس که اینطور!

بله اینجوری دیگه

بهامین چهارشنبه 29 خرداد 1398 ساعت 11:00 ق.ظ http://notbookman.blogsky.com

سلام
ممنونم بابت آدرس جدید
خونه جدید مبارک

ببخشید کمی دیر اومدم یه مدتی نت نبودم.
با شرح و توصیفی که داشتین بنظر من تصمیم درستی گرفتین که آدرس وبلاگتون تغییر دادین

ممنون از شما
اره نیاز هم بود ایت اتفاق بیافته از جهات دیگه ای

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد