تشکر ویژه

می خواستم در پی نوشت پست قبل این تشکر انجام بدم اما خب نه ارتباطی با پست داشت و اگر این اتفاق می افتاد واقعا دور از ادب بود. 

اینجا در صفحه مجازی میخوام از شما چهار نفر تشکر کنم . دو نفرتون که در دنیای واقعی میشناسم و دو عزیز دیگه هم که در طول این یکسال به جمع دوستان من اضافه شدند. 

افرادی که منو می شناسند می دونند که من در دنیای واقعی و شخصی زندگی خودم همیشه قدردان دوستانم بودم . میگم همیشه چون تعداد این آدمها ( چه خانمها و چه آقایون ) بسیار محدود بوده . من از همون بچگی خیلی آدم رفیق بازی نبودم اما اگر دست دوستی به کسی دادم تا تهش بودم و موندم . تمام دوستای من عمر دوستی شون با من الان بیشتر از 5 سال ( در کمترین حالت ) هست به غیر از دو عزیزی ( باران بانو  و بهامین عزیز)  که امسال به جمع این دوستان اضافه شدندو خودشون مسلما پی به این بردند که چقدر برای من عزیز و محترم هستند . 

مسلما شک نکنید علتی که نوشتن های من دوام پیدا کرده شما عزیزان بودید. من سال 91 این وبلاگ برای نوشتن تراوش های بی سر و ته ذهنم ساختم و  هیچ دوره ای مثل الان مشتاق به ادامه نوشتن و روشن نگه داشتن چراغ اینجا نداشتم.  به صورت ویژه ای از هر کامنت خصوصی و عمومی که برام می نویسید انرژی می گیرم و ادامه میدم . فکر میکنم که  این یکسال رو میشه جدا کرد از تمام دوره هایی که می نوشتم . 

اینطور که به نظر می رسه قدرت نوشتنم افزایش پیدا کرده و میشه گفت پست ها و مطالبم شکل و نظم خودشو پیدا کرده  و باز هم به این اشاره می کنم که مسلما خوندن شما و کامنت هاتون اثرگذار این موضوع بوده . 

من پارسال وقتی شروع به نوشتن دوباره کردم به مشورت یکی از دوستان آدرس وبلاگ  رو روی صفحه اینستاگرام خودم گذاشتم و علت این کار این بود که دوست داشتم خوانندگان بیشتری داشته باشم اما نتیجه ای نداشت و ناراحت این موضوع نیستم . من شما چهار نفر با هیچی چیزی عوض نمی کنم و به بودن شما کفایت می کنم  و مطمئن باشید اگر اتفاق خیلی بدی نیافته باز هم براتون خواهم نوشت . 

من همیشه به کیفیت بیشتر اهمیت دادم تا کمیت . واقعا برام مهم نیست که تعدادتون کم هست و یا کامنت ها انگشت شمار، برای من همینقدر که وقت می ذارید و میخونید کفایت می کنه.

ممنونم که منو می خونید 

بسیار بسیار برام محترم و عزیز هستید. 

نظرات 7 + ارسال نظر
بهامین دوشنبه 23 اردیبهشت 1398 ساعت 05:11 ق.ظ

واقعا نمیدونم چی بنویسم بخاطر تشکر ویژه شما
یه دنیا ممنون.
یادمه اوایل وبلاگ‌نویسی برای خودم مهم بود تعداد بازدید و کامنت اما مدتیه اصلا این موضوع واسم مهم نیست.
ممنون که مینویسید ،از صمیم قلبم آرزو میکنم همه نوشته ها وبلاگتون من بعد از خوبی و شادی و نشاط و حال خوب باشه.

بهترین تشکر ممکن کردید
سختش نمی کنیم
ممنون بابت تمام دعا زیباتون
امیدوارم که رضایت تون از جنبه نوشتن جلب شده نگه دارم

Baran دوشنبه 23 اردیبهشت 1398 ساعت 04:50 ب.ظ

سلام و عرض ارادت
ممنون تون.خیلی خیلی ممنون و
سپاسگزارِ مرام و معرفت ....؛ شما هستم

راستش اکثر دوستان عزیز وبلاگی ؛حدعقل شش ماه خاموش خوان شون بودم.وبعد روشن شدم و
دوستان جان و
عزیز؛ هماننده عزیزانم شدن
اما شما جزءعزیزانی هستین که خیلی یهویی هماننده عزیزانم شدینمثل این می مونه که قُل دیگه چوپان رو پیدا کردم
واینکه؛
خدارو بابت داشتن عزیزی چون شما و
دیگر عزیزانم شاکرم
برای همه ی عزیزان عزیزم؛بهترین ها رو آرزومندم.از خوبی و
خوشی های بسیار...آرزومندم
ممنون که هستین و
ممنون که می نویسین

ممنون از لطف محبت شما
خوشحالم از این اتفاق
یکی از دلایلی ک شما از همون اول حضور پررنگی داشتید بنظرم پر رویی من بوده .
پر رویی از این نظر که من ی جورییم که اگه حرفی بزنم نمیشه کسی جواب منو نده
باز هم ممنون ک می خونید و با کامنت هاتون مبع انرژی هستید

na30m دوشنبه 23 اردیبهشت 1398 ساعت 06:54 ب.ظ http://nasimeshqjonun.blogfa.com

کدوم 4 نفر؟

دوستی هایی که در چارچوب اخلاق و محبت قلبی هستند واقعا ارزشمندن..

نوشتن هم یکی از نعمت های خوب خداست.. خیلی ها حرف دارن اما دستشون به نوشتن نمیره.. پس اگه میتونید بنویسید و ازش لذت ببرید شُکر

نفر دوم این چهار نفر خودتی
نفر اول هم که میدونم میخونم با اینکه کامنت نمیذاره عموما و از شما قدیمی تر

آی دا سه‌شنبه 24 اردیبهشت 1398 ساعت 02:34 ق.ظ http://inthemoon.blog.ir

نمی دونم من جزئشون هستم یا نه:))
اما در هر حال من وبلاگ شما و نوشته های شما رو دوست دارم و به نظرم الان خیلی بهتر از سال های اولی که با هم آشنا شدیم مینویسین. سال 90 91 منظورمه
انشاالله همیشه برامون بنویسین

اختیار دارید
شما در صدر این لیست هستید
نظر لطف تونه . خوشحال شدم این جمبه رو خوندم.
سال ۹۱؛ ۹۲ عطش نوشتن داشتم ولی هنوز نمیدونستم چطور باید نوشت و اون وقت ها اصرارم حتما نوشتن یک قطعه شعر بود ک موفق هم نمیشدم اکثر اوقات اما الان شکل نوشتنم رو پیدا کردم
تنها این کامنت میتونست تلخی سوختن برنج سحری منو از بین ببره دو استکان برنج من ب صورت ملایم سوزوندم
میگن برنج تون ته گرفته و دودی شده این برنج من کلا ته شد

na30m سه‌شنبه 24 اردیبهشت 1398 ساعت 02:45 ب.ظ http://nasimeshqjonun.blogfa.com

میگم با رسم شکل نشونمون بده.. حالا دو نفرو که دیدی اون دو نفری رو هم که ندیدی تجسم کن تو ذهنت نقاشیمون کن توی یه پست جدید بزار

#چالش_سازانیم

من این چالش رد میکنم و قبول نمیکنم

na30m چهارشنبه 25 اردیبهشت 1398 ساعت 12:23 ب.ظ http://nasimeshqjonun.blogfa.com





+ چ آهنگ قشنگی رو وبت گذاشتی مستر حقدادی

اون سه تا ایموجی اول واسه چیه

اهنگ خوبیه

na30m پنج‌شنبه 26 اردیبهشت 1398 ساعت 04:17 ب.ظ http://nasimeshqjonun.blogfa.com

واسه رد کردنه چالش :/

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد