لطفا با تلفظ صحیح بخونید
شَریک نه و شِریک
در پی اون پست قبلی که در خصوص کار و شرایط کاری جدید نوشتم براتون این اتفاق افتاد که من رفتم شرکت و صحبت کردم و قرار به این شده بود که من فکر کنم و نظرمو اعلام کنم و داشتم هنوز فکر می کردم و اون روز گذشت و صبح روز بعد منوچهر زنگ زد و گفت
سلام! چطوری شِریک
من یک لحظه شوکه شدم . بعد منوچهر ادامه داد و گله کرد که چرا به من نگفتی و این حرفها
حالا من مونده بودم چی بگم و باز ادامه داد که مهندس گفته برید فلان پروژه رو انجام بدیم .
حالا روزی صدبار حداقل میگه چطوری شریک
پسر خوبی هست و حدود سه سالی میشه که همو می شناسیم و کار کردیم و اخلاق مون دست همدیگه هست . البته که ترجیح من این بود که در این داستان شراکت نکنم اما خب باز با خودم میگم منوچهر به من خیلی امید داره و دل نشکنم
این یک هفته اخیر خدا روشکر به شدت مشغول کار بودیم و علت کم رنگ شدن من در وبلاگ هم همین موضوع بوده
امیداورم که به شرایط مساعدی که مدنظرم هست برسم .
امید به خدا
موفق باشید و اوضاع کاری امیدوارم به خوبی و عالی پیش بره واستون.
خداقوت
ممنون از مشا
سلامت باشی ایشالله
امید به خدا
ان شاء الله ..
ممنون