شکر و توکل

شکر خدای ایزد منان را که این روزها و دقایق بر من نیروی وارد کرده که به شدت احساس رضایت و خوشحالی میکنم 

شکر میکنم و یادم می مونه که شکر گذار باشم 

حس بد و انرژی منفی کافیه 

همه چی درست میشه به خودش توکل میکنم  و به خودش می سپارم 

شرایط کاری من در حال تغییر هست . قبلا من یک منبع درامد داشتم اما الان با صحبت هایی که کردم شرایط فراهم شده که سه منبع در امد خواهم داشت . 

اون داستان پشتیبانی سر جای خودش هست اما حقوقم از این بخش به علت کاهش تعداد پشتیبانی ها کم خواهد شد. اما نقش حقوق ثابت رو حفظ می کنه . در کنار این شغل قرار به این شد که من پروژه  های کوچک و بزرگ به صورت پیمانکاری انجام بدم . مبلغ دریافتی از این پروژه عموما 8 درصد کل فاکتور تجهیزات میشه و از اون جایی که تجهیزات حرفه ما گرون هستند این مبلغ عموما چشم گیر هست . در کنار این دو هم یک سری کارهای سیستمی ( ما اصطلاحا بهش میگیم کاری های اکتیو در شبکه ) که بیشتر شامل راه اندازی و تنظیم تجهیزات میشه رو به تنهایی در پروژه ها انجام بدم و مبلغی رو برای هر کار به صورت همکاری دریافت کنم .

با این اوصاف اگر خدا بخواد و من هم کمر همت ببندم به احتمال زیاد حقوق من از رقم 1800 به 4 میلیون و یا بیشتر خواهد رسید . قبلا هم دوره ای که پروژه کار می کردم به این حدود رسیده بودم اما واقعیت اینکه من طمع پول ندارم اما میخوام به زندگیم سرو سامون بدم .

همه چی رو می سپارم به خود خود خدا و شروع میکنم به سعی و سعی بیشتر 

من به شدت این جمله باور دارم که از هر دست که بدی از همون دست می گیری  و تابحال زیاد برای من پیش اومده. من از وقتی خودمو شناختم تمام سعی ام بر این بود که به کسی آسیب و ضرری نرسونم . در پست قبل گفتم که رئیس من پارسال به کمک نیاز داشت و چون صادقانه از من خواست من هم وارد کارش شدم و پشتیبانی ها رو به دست گرفتم . این روزها جواب اون موقع است . 

شرایط فراهم شده و تمام اینها تنها در صورتی خوب پیش خواهد رفت که خودم پا پس نکشم و برم جلو . در هر مرحله از زندگی زمانهایی میرسه که تغییر لازمه  من حدود سه سال پیش به خودم  قول دادم در 32 سالگی شرایط کاری مناسب و درخوری داشته باشم . از همون سه سال پیش هم به سمت جلو حرکت کردم . گرچه کاهی اوقات هم عقب نشینی داشتم اما تمامش واسه آینده بود و بهتر کردن شرایط. 

من خیلی آدم ریسک پذیری نیستم اما سعی می کنم ریسک های منطقی انجام بدم . من با حقوق ماهی 200 هزار تومن سه ماه کار کردم اون هم در سال 94  و همینطور کم کم شروع شد. بعدش توی معدن سنگ اهن کار کردم با حقوقی ماهی 1300 و بعد اومدم مشهد چون باید پیشرفت می کردم . توی مشهد با حقوق 700 شروع کردم  بعد حدود 13 ماه از شرکت اومدم بیرون خودم شروع به کار کردم و تا ماهی 3 میلیون هم رسیدم اما یکهو تنها شدم و بعد وارد داستان پشتیبانی شدم  و  رسیدم به 1800 و  این داستان همچنان ادامه داره  . اینها نوشتم تا بگم ریسک کردم اما منطقی و وقتهایی هم هزینه های گرافی پرداخت کردم اما باید تمام این اتفاقات رخ می داد . 

خلاصه اینکه دلم روشنه  و توکل می کنم .

پی نوشت : 

داشتم وبلاگ ابر ارغوانی رو می خوندم ک در یک پست به حسین پناهی اشاره کرد بود و  خوندن مطلب قطع کردم و رفتم سراغ تِرک های اشعار پناهی با صدای خودش و گوش دادم تا رسیدن به این شعر که متناسب با این پست هست و یادمه که خیلی این شعر با خودم در ایام جوانی در دوران شمال تکرار می کردم 


 برای اعتراف به کلیسا می روم

               رودروی علف های روییده

               بر دیوار کهنه می ایستم

               و همه گناهان خود را یکجا اعتراف می کنم

               بخشیده خواهم شد به یقین

              علف ها بی واسطه با خداوند سخن می گویند .

نظرات 3 + ارسال نظر
na30m چهارشنبه 28 فروردین 1398 ساعت 04:08 ب.ظ http://nasimeshqjonun.blogfa.com

چ عــالی!! خیلی براتون خوشحال شدم.. امیدوارم همینطور به و به جایگاه دلخواهتون برسید..

توکل بــه خــدا

ممنون از شما
شما خیلی به من لطف داری

بهامین چهارشنبه 28 فروردین 1398 ساعت 05:04 ب.ظ

تو نیکی میکنه و در دجله انداز
که ایزد در بیابانت دهد باز

کارخوب و خیر را خدا بیجواب نمیزاره.
موفق باشید

ممنون از شما بانو
من سعی میکنم که به دیگران خوبی کنم گرچه بعضی اوقات نمیشه

Baran چهارشنبه 28 فروردین 1398 ساعت 07:35 ب.ظ http://haftaflakblue.blogsky.com/

...علف ها بی واسطه با خداوند سخن می گویند.
ممنون بابتش
الهی شکر.الهی به امید تو
خلاصه اینکه دل منم خیلی روشنه
وبراتون بهترین هارو آرزومندم

ممنون از شما
زنده باشی وسلامت
ممنون بابت دعاهای زیباتون که واقعا روی من اثر گذار بوده

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد