متری شش و نیم

امروز عصر مابین اینکه دلم گرفته بود داشتم با خودم فکر می کردم که چیکار کنم و با توجه با بارش بارون در مشهد گفتم برم چند قدمی بزنم . ببینم چی پیش میاد .

لباس کامل معمولی و راحتی پوشیدم قدم زدن شروع کردم . الان نزدیک هفت ماه توی این خونه جدید زندگی میکنم . این خونه با سینما سیمرغ مشهد چند قدمی فاصله داره . همینطور که داشتم پیاده روی می کردم با خودم گفتم برم ببینم سینما چه فیلم هایی داره . حدود ساعت 19:45 رسیدم جلوی سینما و به برگه ای که سانس های فیلم های مختلف زده بود نگاه می کردم که دیدم یک سانس فیلم متری ششو نیم 5 دقیقه دیگه شروع میشه . داخل گیشه بلیط فروشی کسی نبود من دنبالش گشتم و این بین متوجه تعجب نگاه ادمای  اونجا شدم و توجهی نکردم بلیط گرفتم و رفتم داخل سالن، اون تعجب به خاطر لباسهای من بود . من ی تیشرت و یک شلوار ورزشی تنم بود حالا این شاید در نگاه اون دختر خانمی که به تعبیر من بولیز شلوار بود شاید جای تعجب داشت . بگذریم . 

اول اینکه شدیدا بهتون پیشنهاد می کنم این فیلم رو ببینید اگر ندیدید. این فیلم هم مثل ابد و یک روز  بدون هیچ شکی ارزش بارها دیدن رو داره . پیمان معادی بسیار بسیار درخشان توی این فیلم بازی میکنه و همچین نوید محمدزاده البته پریناز ایزدیار شاید نقش کوتاهی توی این فیلم داشته اما همون یک سکانس به اندازه کافی در جریان فیلم و داستان اثر گذار بود . 

دوم داستان فیلم و نوسیندگی این نوع فیلمنامه بدون هیچ شکی حاصل چند سال زندگی در دنیای معتادین بود. به چه زیبایی درک و افسوس این نوع زندگی به تصویر کشیده بودند. به چه زیبایی از این افراد نقش و اجرا گرفته بودند. چندتا سکانس عالی داره . یکی سکانسی میریزن توی محله اون معتادها و اون بچه هایی که توی یک حوض دست ساز فارغ از دنیایی که داخلش دارن بزرگ می شوند در حال بازی هستند . یا اون چند سکانس مربوط به پسر بچه ای که مواد پدرشو به گردن می گیره و حتی تا پای زندان رفتن هم از تصمیمی که گرفته منصرف نمیشه و در مقابل پدرش که به خاطر همین مواد به راحتی از پسرش می گذره 

اون سکانسی که خانواده ناصر میان پیشش هم فوق العاده بود. 

بدون شک سعید روستایی یک از اون کارگردانهای جوانی هست که در  آینده به جایگاه خودش در سینمای ایران و جهان خواهد رسید. 

داستان فیلم رو میشه از دیدگاه یک پلیس هم دید . در واقع در جریان فیلم  هست صحنه هایی که مشکلات پلیس ها رو هم نشون میده و تا به الان میشه گفت کسی در فیلمی از این زاویه نگاه نکرده . 

عصر شنبه خوبی شد و تصمیم گرفتم هر از چندگاهی به این سینما برم چرا که شدیدا به محل سکونت من نزدیکه در حد چند قدم . 

توی این مدت هفت ماه روزی حداقل دوبار از جلوی این سینما رد می شدم و هی با خودم می گفتم یک روز میرم یک فیلم می بینم که این اتفاق امروز رخ داد. یکی از علت های این تاخیر ها و نرفتن ها این بود که با خودم می گفتم تنهایی نمی چسبه ، دیدم که برعکس اگر فیلم فیلمی مناسب و درخور تماشا باشه تنهایی دیدنش خیلی هم بهتره و موثرتر هست . 

خوش باشید و خرم 

نظرات 5 + ارسال نظر
Arisham یکشنبه 18 فروردین 1398 ساعت 01:03 ق.ظ http://lovelypoems.blogsky.com/

سلام تبادل لینک میکنی؟

سلام بر شما
شما که وبلاگ تون فعال نیست
اما موردی نیست لینک وبلاگ تون رو من ثبت میکنم

بهامین یکشنبه 18 فروردین 1398 ساعت 01:33 ق.ظ http://notbookman.blogsky.com

قدم‌زدنم اونم هوای بارونی ،بینظیر خوبُ و دلچسبِ.
تعریف این فیلم‌را خیلی شنیدم ،منم ریسک تنهایی سینما رفتن هنوز تجربه نکردم اما شاید منم بخاطر همراه نبودن دوستام تنها سینما رفتن باید تجربه کنم.

اره سینما برید اتفاقا جلوی سینما که بودم یاد شما و دوستان تون افتادم با خودم گفتم من که اومدم تنها هم اومدم پس میرم بی خیال اینکه کسی نیست

Baran یکشنبه 18 فروردین 1398 ساعت 02:42 ب.ظ http://haftaflakblue.blogsky.com/

خیابونای مشهد رو نمیشناسم.یکی طبرسیِ،بابت هتل رضا.یکی هم روبروی بازار رضا،یه خیابون هست؟انتهای خیابون میخوره به خیابونی که زیست خاورهست

خیلی کار خوبی کردین رفتین سینما.وممنون بابت توضیحاتی که راجب داستان فیلم نوشتین.وهمچنین بازیگراش،که همه شونو دوست دارم.

پیمان معادی بازیگر قابلیِ.

بله،بگذریم و
بی توجهی بهشون بهترِ

خلاصه اینکه،
لطفا فرصتی پیش اومد بازم ازاین کارا بکنیدو
سی نما تشریف ببرید ،که کار بسی پسندیده ایِ

والا در خصوص اون خیابون روبروی بازار رضا و فاصله ای که با زیست خاور داره باید بگم به این شکلی ک شما میگی نیست و روبروی هم نیستند اما به هم مسیر دارند و ی حدود 20 دقیقه با ماشین راه هست
ایشالله بازم میرم سینما

آی دا یکشنبه 18 فروردین 1398 ساعت 07:40 ب.ظ http://inthemoon.blog.ir

ممنون بابت معرفی
خیلی وقته سینما نرفتم
دوست دارم برم ببینمش

سلامت باشید
اره حتما برید و ببینید

Baran یکشنبه 18 فروردین 1398 ساعت 09:58 ب.ظ http://haftaflakblue.blogsky.com/

مرسی از توضیح تون.هتل ما مابین اون خیابون بودو
ما از باب الجواد می رفتیم حرم

هتل رضا که توی طبرسی هست احتمالا هتل دیگه ای بودید که از باب الجواد می رفتید حرم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد