لَختی با واژه ها

سلام به دوستان عزیز . تصمیمی گرفتم که شاید جالب باشه و شاید هم نه . اون هم اینکه از این به بعد پست هایی با عنوان لَختی با واژه ها منتشر میکنم که شامل چندین چند موضوع مختلف خواهد بود . مطالبی کوتاه و متنوع که شاید به این سبک بیان کردن جالب باشه . سعی میشه که این مطالب با سوالی در آخر تمام شود. به ادامه مطلب مراجعه کنید

نظرتون در مورد این نوع نوشتار برام بنویسد . احتمالا سورپرایز میشد شاید هم نه  

 

 کوه و کوهنوردی

در چند وقت اخیر من بارها و بارها در ستایش کوه و کوهنوردی اینجا نوشتم. الان مدت یک ماهی میشه که کوه نرفتم و احساس میکنم مریض شدم . این ورزش به شدت مفید هست و برای من مثل یک عشق قدیمی می مونه عشقی که کسی ازش خبر نداره و کلی توی ذهنت پرورش میدی و یهو تجربه اش میکنی و می بینی واقعا همون چیزی بوده که می خواستی . حالا یک سوال  چطوری میشه لذت و شعف صعود  کوه ها و  مسیرهای جدید رو در زندگی کاری و شخصی خودم بسط بدهم ؟

نبودن دوستان قدیمی 

سال 97 برای من در مشهد بیشتر از هر چیزی احساس تنهایی داشت . گرچه بعضی از روزها واقعا این حس نبود اما بیشترین احساسی که درک کردم نبودن دوستان قدیمی من بودم . دوست های خودم ؛ مجید( پدر بهار و بهترین دوست)، امیر، حمید، احسان و ... روزهایی که می رفتم تربت گرچه کوتاه و محدود به آخر هفته می شد اما بسیار دلچسب بود.  اون هم به خاطر حضور بین این چند نفر . در مشهد هم دوستانی دارم اما بدون تعارف میگم اونقدرها باب میل من نیستند. در واقع به خاطر یک سری سوتفاهم ها دوستی ما رنگ و بوی خوبی نداره .  دوست های مشهدی من دوستان با نقابی هستند . به نظر شما علت این نقاب ها چیه ؟

جدال من و خونه موندن

در این شش ماه اخیر سال جدالی با عنوان بالا در من به وجود اومد. داستان اینکه که من از اون دست پسرهایی هستم که بعد از اتمام کار مستقیم میام خونه ( البته این خصوصیت خیلی برای همسر آینده مفید واقع خواهد شد) . دست خودم هم نیست میام خونه و توی خونه بعضی روزها اتفاقاتی رخ میدهد که حالم از خودم بهم می خوره مثل همین امروز جمعه. این جمعه بطور خاصی مزخرف بود . چطور میشه این موضوع رو حل کرد؟ 

شغل دوم 

با بررسی های انجام شده باید شغل دومی برای خودم جور کنم . ساده ترین و سریع ترین راه تاکسی های اینترنتی هستند. من قبلا مسافرکشی کردم و خاطرات خوبی ندارم  و به نظر من این شغل حتی در شکل و شمایل جدید هم هنوز کاذب هست . اما خب مثل خیلی از موقعیت های زندگی ، مخالف میل و خواسته خودم باید عمل کنم . تماما هم فقط با خاطر یک واژه هست واژه ای به نام پول . چرا این روزها مفهوم مساعد بودن شرایط فقط و فقط  بستگی به میزان پول مون داره ؟ 

تنهایی پر هیاهو 

چند سالی میشه که زندگی مجردی و دور از خانواده من این شکل رو به خودش گرفته . تنهایی پر از هیاهویی که با سرعت قابل توجهی در حال ادامه هست . برای بعضی از خانم هایی که در سر راه زندگی من قرار گرفته اند دقیقا مانند شخصیت هانتا در مقابل آن دخترک رفتار کردم . حکمت این داستان رو نمی دونم ولی این رو می دونم که انتخاب های خیلی خوبی داشتم که انتخاب نکردم و با چشم هایی بسته از کنارشون عبور کردم . بعضی زمان ها و شرایط در زندگی پیش میاد که چیزی جز درد عاید ما نمیشه اما ما به طور خاص و عجیبی از این درد لذت می بریم . برای شماتابحال چنین شرایطی پیش اومده ؟ چطوری با این شرایط برخورد می کنید ؟ یا که نه این تنها شامل من و خزعبلات ذهن من میشه 

قرعه کشی ها و اپلیکیشن ها 

روزی چند بار هفته ای چند  صد بار مجریان تلویزیون از جوایز میلیونی با ارقام قابل توجهی صحبت و تبلیغ می کنند . من هیچ وقت در این قرعه کشی ها شرکت نکردم  و برام قابل درک نیست اینقدر قماربازی رسمی و علنی در رسانه ای که میلیون ها نفر می بینند . به نظر شما واژه ای غیر از قمار مناسب این فضا هست یا نه ؟

فیلم هزار پا  و چند خنده 

چند شب پیش که دلم گرفته بود، شب در مسیر برگشت با خودم گفتم فیلم هزارپا که خبر انتشارشو در اینستاگرام دیدم را بگیرم و کمی بخندم اما با دو موضوع برخورد کردم :

یک اینکه اونقدرها که باید نخندیدم، یا فیلم صحنه های خنده دار کم داشت یا باب میل من نبود و یا اینکه من خیلی دلم گرفته بود. دوم اینکه فیلم سه ساعته رو دو قسمتی کردند که اصلا نپسندیدم. البته علت این موضوع اینکه تهیه کننده می خواد با دوتا DVD مبلغ 16 هزار تومن ( براساس شنیده ها) به جیب بزنه غافل از اینکه که در شرایط حاضر فکر نمیکنم کسی چنین مبلغی بابت  یک فیلم پرداخت کنند. قسمت دوم 22 اسفند پخش خواهد شد. شما فیلم دیدید ؟ نظرتون ؟ 

نظرات 2 + ارسال نظر
ŇãşíМ شنبه 18 اسفند 1397 ساعت 03:01 ب.ظ http://nasimeshqjonun.blogfa.com

سلام لختی با واژه ها ایده جالبیه..
در رابطه با پارت اول : فکر میکنم باید دیدت رو به زندگی مثبت کنی شما در اکثر اوقات دید منفی داری..واقع گرایی با منفی گرایی فرق داره و شما اونقدر سعی میکنی واقع بین باشی که در خیلی از مواقع منفی بین میشی.. ضمن اینکه گاهی وقتا یک نگاه فانتزی و رویایی به زندگی و شرایط ضرری به روند عادی زندگی نمیزنه و جذابش هم میکنه..

پارت دوم: آقا مهدی رو چرا نام نبردین؟ والا ربطی به منطقه خاصی نداره آدما تغییر میکنن در مقطعی از زندگی اون نوع زندگی بی پرده رو میپسندن و در مقطع دیگه ای از زندگی بر اساس تجربه هاشون ترجیح میدن کمی محافظه کارانه تر با دوستان و اطرافیانشون برخورد کنن و به نظرم این نقاب زدن نیست ..

پارت سوم: خب مشخصا باید برای زمان های فراغتتون برنامه ریزی کنید.. کلاس هایی که دوست دارید برید.. هر روز دیدار یک دوست رو در برنامه داشته باشید.. هر روز خوندن یک بخش از کتاب یا حتی هر روز یک آشپزی دلپذیر..درسته تنهایی انجام دادنش سخته اما حقیقت اینه که ما سالها منتظریم کسی بیاد که باهاش اوقات خوشمون رو بگذرونیم اما وقتی اون شخص رو پیدا میکنیم بعد از مدتی دنبال راه فراری برای پناه بردن به گوشه دنج و تنهایی لذت بخشمون هستیم پس پیشنهاد میکنم الان که تنها هستید از تنهاییتون لذت ببرید با برنامه ریزی درست :)

پارت چهارم: اولا این تاکسی اینترنتی رو من تائید نمیکنم چون تجربه یکی از نزدیکان نشون داده استهلاک ماشین خیلی بیشتر از درامدتون هست و اینکه چرا پول اینقدر مهمه بر می گرده به اینکه ما اون ساده زیستی و قناعت گذشتگانمون رو نداریم و به زندگی ماشینی که محرکش پول هست عادت کردیم..

پارت پنجم: نظری ندارم

پارت ششم:نظری ندارم

پارت هفتم:عه آقاااااا :( منم میخوام ببینمش :( چن وقته دنبالشم.. باز الان میگید نمیدمش و اینا؟
نه بابا من شخصا برا فیلم پول نمیدم خخخ اکثرا میزارم تاریخ اکران و داغ بودن بازارش بگذره بعد از دوستانم که هزینه شو پرداختن میگیرمشون
پریشب مامانم گفتن دانلودش کن من هزینه شو میدم ولی دانلود منیجرم کرکش تموم شده بود نشد دانلودش کنم و بعدشم مامانم از تب و تابش افتادن



راسی یه پیشنهاد این لختی با واژه هارو شامل دو یا سه موضوع کنید که کامنتامون خیلی طولانی نشه مرسی

سلام در جواب به پیشنهادتون بهش فکر میکنم البته قولی نمیدم
پارت اول :اینکه من حداقل دو شخصیت دارم بعضی اوقات منفی شدید و بعضی اوقات واقع گرا . البته اون قسمت صبحت که از واقع گرایی به منفی گرایی رسیدم رد نمیکنم
پارت دوم : مدت دوستی من با مهدی هنوز ده سال نشده و اون عزیزان دیگه ای که نام بردم بیشتر از ده سال که میشناسم . اینجا مقصودم فقط اون جمع بوده . با ادامه صحبتتون خیلی موافق نیستم
پارت سوم : با این قسمت صحبت موافقم که باید در تنهایی راه و روش درست زندگی کردن یاد داشت و عملی کرد . تمام اینهایی که گفتید رو در نظر میگیرم
پارت چهارم : شما شغل دومی داری که پیشنهاد بدی که زمانش دست خودم باشه
پارت هفتم : یاد بندازید دفعه بعدی که دیدمتون براتون بیارم فیلم رو . هزینه نکنی یک وقتی

بهامین دوشنبه 20 اسفند 1397 ساعت 01:10 ق.ظ http://notbookman.blogsky.com

سلام
چه ایده جالبی ،این سبک نوشتن ...لختی با واژه ها،فکر و ایده عالی ،سوپرایز خوبی بود

+کوه و کوهنوردی جز برنامه های سال ۹۸ من هست ،اتفاقا واسم سوال بود چرا مدتی از کوه پستی ننوشتید.
بنظرم برنامه ثابت و مشخص برای کوه بزارید و سعی کنید ازش دور نشید ،درسته مشغله ها اینروزا زیاده برای همه اما میشه زمانی را پیدا کرد بین ثانیه ها و دقیقه های ازاد اخر هفته ها.

+دوست خوب یه نعمت ؛و قدر دوست خوب موقع نبودنش هم احساس میشه.
البته مشغله های اینروزا دوستی ها را کم رنگ کرده و گرفتاری های که هرکسی داره ،هرچند توجیه خوبی نیست.

+ این اخلاقتون شبیه پدر منِ ،همیشه بعد دفتر ،خونه اس و بودن خونه را دوست داره.ویژگی خوبی این‌چنین بودن.

+داشتن شغل دوم اونم در اوضاع فعلی تصمیم کارامدی.موفق باشید

+تنهایی خیلی ها چون شما این حس و تنها بودن را تجربه میکنن.

+قرعه کشی ها هسچ وقت شرکت نمیکنم چون میدونم خوش شانس نیستم!!

+من هم این فیلم دیدم و از نظر من هم اونقدری که فکر میکردم کندی باشه ،نبود.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد