احوالات درونی

این شبها عجیب دلم یک هم صحبت و همراه میخواد 

کسی که بیاید و بمونه با همه  سختی ها 

رابطه ای میخوام با دوام 

رابطه ای که بشه روش حساب کرد 

خسته ام از نبودها

خسته از اینکه وقتی شناخت بیشتر میشه نمیدونم چرا تموم میشه 

هیچ وقت آدمی نبودم که به رابطه به شکل زودگذر نگاه کنم و تمام سعیم هم همین بوده ولی نمیدونم واقعا نمیدونم 

خیلی سخته خودم به قول یکی به نفهمی بزنم و طوری رفتار کنم که چیزی را از کسی حس نمیکنم 

خوشبختانه یا شوربختانه من آدمی به شدت احساسی هستم و هر چقدر هم که سعی کردم نباشم یا حداقل کنترلش کنم نشد که نشد . 

یک سری خصوصیات بطور ذاتی در وجودمون هست که نمیشه حذف کرد هر کاری هم که انجام بدی نمیشه این احساساتی بودن هم جزو همین خصوصیات هست 

این دقایق و ساعتها جزو زمانهایی هست که من بودن یک نفر در کنارم نیاز دارم . متاسفانه من فرد مناسبی برای فرزانه نبودم . در واقع فرزانه رو به خاطر اشتباهات خودم از دست دادم . بارزترین علت ترکش همین بود.

تابحال اسمی از فرزانه نبرده بودم اما امشب لازم بود اسمش ثبت بشه . 

همین

نظرات 7 + ارسال نظر
بهامین سه‌شنبه 9 بهمن 1397 ساعت 10:02 ق.ظ http://notbookman.blogsky.com/

حس خلا نبود آدمی که دوست داری باشه اما نیست ،عمیقا سخته.
اما زمانی این ادم از راه خمواخد رسید.

احساسی بودن از نگاه من اصلا احساس بدی نیست و شادی شدت و ضغف داشته باشه اما در وجود هر ادمی هست.

امیدوارم روزای در پیش رو روزهای خوبی باشه واستون

ممنون از ابراز درک شما
راه خمواخد دقیقا چ راهی هست آیا

Baran سه‌شنبه 9 بهمن 1397 ساعت 11:26 ق.ظ http://haftaflakblue.blogsky.com/

دراین شبها
که گل از برگ و
برگ از باد و
باد از ابر و
ابر از خویش می ترسد
وپنهان می کند هر چشمه ای سرو سرودش را
در این آفاق ظلمانی
چنین بیدار و دریا وار
تویی تنها که می خوانی.....


_یهو یاد این شعر جناب شفیعی افتادم.

برم،دادا رو راهی کنم و
بیام یک دور دیگه این پست رو بخونم.

شعر رو پسندیدم
برید و برگردید

بهامین سه‌شنبه 9 بهمن 1397 ساعت 12:10 ب.ظ http://notbookman.blogsky.com

خدای من
اشکال تایپی
منظورم خواهد رسید بود.
ببخشید

اوکی

ŇãşíМ سه‌شنبه 9 بهمن 1397 ساعت 12:14 ب.ظ http://nasimeshqjonun.blogfa.com

فقط میتونم امیدوار باشم زودتر یکی بیاد که همیشه موندنی باشه براتون..
پایه همه سختی ها و بالا و پائین زندگی باشه و شمام قدرشو بدونید

شما که منو میشناسی بهتر این موضوع رو درک میکنی
خستم

Baran سه‌شنبه 9 بهمن 1397 ساعت 03:24 ب.ظ

صد درصد با بهامین بانو موافقم و
من دیگه عرضی ندارم

فقط یه نکته می مونه ،که باید تحسین تون کنم.
("در واقع فرزانه رو به خاطر اشتباهات خودم...")
به گمانم قبلا راجب عالی ترین اثبات آدمی براتون نوشته بودم؟
اشتباه یکی از عالی ترین علائم اثبات آدمی ست....
همه ی ما یک سری خصوصیات خوب و ...داریم.هیشکی کامل نیست.
قرار نیست آدما دقیقا شکل همو پیدا کنن.آدما مکمل هم باش.مثل دو لنگه ی در،پنجره.هرلنگه اش متفاوتِ ودقیقا شکل هم نیست.
یک سری چیز ها هم موروثیه.مثل بذله گویی.مثل احساسی بودن.مثل حساس بودن‌مثل بی خیالی و....
پدرمن ،برعکس مادرم؛خیلی احساسی هستن.همیشه مامان عنوان میکنن،هیچ کدوم تون به من نرفتین!!
واین به این معناس مادرماهارو درک میکنه،که رنج عاطفی مون بسیارِ....

با اجازه تون برم ،درحین کارای معوقه یه کم دیگه فکر کنم و
برمیگردم

ممنون از شما
حرف تون قبول دارم و تمام اینها رو میدونم
والا این مسله موضوع تحسین پذیری نیست از نظر من
واقعیت ماجرا هست و باید پذیرفت . ترکش فقط و فقط به خاطر اشتباهات خودم و همراهی خودش در انجام این اشتباهات رخ داد . بگذریم
قبلا در مورد موضوعی که عنوان کردید چیزی برای من ننوشتید احتمالا سایر دوستان بودند

مریم سه‌شنبه 9 بهمن 1397 ساعت 08:29 ب.ظ http://maryamaneh2.blogsky.com

هم صحبت و همراه بعضی وقتها ضروری ترین نیاز یک ادم می شود

بله بخصوص از یکی سنی به بعد

Baran چهارشنبه 10 بهمن 1397 ساعت 10:31 ق.ظ

قربان شما
خوب..از نظرمن هست.چون آن بعضی هایی رو دیدم،که فقط دیگران رو مقصر جلوه میدن و
اصلا وابدا اشتباهات خودشونو قبول ندارن،یعنی خودشونو همه چی دون می دونن...
درصورتی که غیرممکنه که،از آدم اشتباهی سر نزنه!!!

راجب ترک کردن و رفتن....
تنها مطلبی که الان به ذهنم رسید،مطلب فروغ فرخ زاد هست.
همون رفتن و ماندن معروفش...

راجب اون اثبات...یادمه ازم پرسیده بودین؟این پست رو ازکجا دیدین؟که گفتم از آرشیو وبلاگ تون؟....پس شما نبودین من برم کندوبخورم

این یک قاعده کلی و اصولی هست که وقتی یک اتفاق مربوط ب خود شخص و اینده اش میشه و بهنتیجه نمیرسه مسیر و رفتار اشتباهی رو انتخاب کرده و افردای ک اینو قبچل ندارند ب نظر من دچار یک کوری با منشا خودخواهی هستند
من خیلی وقت پیشترها اینو واسه خودم حل کردم.
در مورد ترک کردن هم همینقدر میگم که باید مراقب بود و تلاش کرد ک این اتفاق رخ نده بعدش فایده ای نداره

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد