ماجرا از این قرار که حدود سه هفته پیش پای صاحبخانه محترم بنده از روی بلوک جوی آب با ارتفاع حدودا 20 سانتی متر سُر میخوره که در پی این اتفاق تاندول و مینسیک پا پاره میشه و پای مبارک رو گچ میگیرن ، هفته بعدش با من تماس گرفت که خونه رو تخیلیه کنم حال بماند که من قرار به تمدید داشتم . اوج داستان همزمانی این اتفاق به نزدیکی سررسید خونه بود یعنی 5 شهریور.
اولین موضوعی که بعد این تماس به ذهنم خطور کرد این بود که با یک مرور کوچیک به این نتیجه رسیدم که من هر وقت پول لازم دارم ، پول نیست
معضل خونه هم یکی از مشکلات اساسی شده، قیمت خونه ها خیلی رفته بالا. امروز رفتم چندتا خونه دیدم حالم خراب شد.
کلا این موضوع تلنگری در من ایجاد کرد به فکر سرمایه گذاری باشم و شغل دومی واسه خودم راه بندازم، علت دوم این تصمیم هم اینکه پس انداز پول در بانک یکی از بیهوده ترین کارهاست . البته که فعلا پولی نیست تا چند ماه دیگه که ببینم خدا چی میخواد .
امشب همینطور که من نگران خونه هستم یک اشتباه دیگه هم کردم اونم اینکه اخبار شبکه یک نگاه کردم
کلا خبرهای ضد و نقیض ، از یک طرف خبر بمب یمن پخش کرده بعد مسئوله میگه ما تمام سعی مون میکنیم یمن از این وضعیت در بیارم الان دیگه یمنی ها هم از ما بهترن ، خبر بعدی استخدام مجدد بازنشسته های آموزش و پرورش به علت کمبود نیروی انسانی !!!!!!!!!! یکی بیاد منو نجات بده
در همین راستا خبر سوم گریه و زاری پیرمرد تُرک نشون می داد که میگفت شرمنده زن و بچه ام شدم ، یا اون یکی میگفت 5 فوق لیسانس بیکار تو خونه دارم، فکر کنید 5 نفر با تحصیلات تکمیلی اما بیکار
حالا کلاه خودتون قاضی کنید .
خلاصه که مملکت گل وبلبلی داریم
تو دیوار دنبال خونه بگردید.. پول پیش و اجاره ای که میتونید پرداخت کنید رو مشخص میکنید حتی میتونید محله مورد نظرتون رو مشخص کنید بعد سرچ میکنید و مواردی که با شرایطتون جور هست لیست میشه :)
خیلی راحت و به صرفه تر از بنگاه رفتنه :|
ان شاء الله به خونه خوب پیدا کنید به زودی :)
یک چندتا خونه دیدم امشب احتمالا یکشونو توی بلوار حسابی قولنامه کنم
به میممنت و مبارکی ان شاء الله..
عیدتون هم مبارکــ...
مرسی نسیم بانو
عید شما هم مبارک باشه
اوضاع خیلی خرابه و من زندگیمونو هدر رفته می دونم.
تو این شلم شوربا کسی بخواد ازدواجم کنه دیگه اصلا واقعا شاهکار کرده. هزینه ها بیش از دو برابر شدن و آدم نمیدونه واقعا باید چیکار کنه.
جنگ واقعی ادم با به گلوله هلاک میشد، این نوع جنگی که الان تو کشوره، آدمو زجرکش میکنه.
باهاتون موافقم ، منم به شدت این شرایط لمس میکنم ، منم واقعا جرات نمیکنم به زندگیم سرسامون بدم
عاقوووو...آرشیوتون رو خوندم....منم تو سال های ۹۰ تا ۹۲ همچین چیزایی خوراکم بود...اما جور دیگری....خیلی خوب می فهمم ...پایدار باشید
ممنون ، بهتر اینکه خودتو کامل معرفی میکردی
آپ شدگانیم :))
اوکی شب میخونم
:/ چرا این وبلاگ آپ نمیشه :|
والا چیزی نیست ک بنویسم ولی چشم ب زودی
پس چرا نشد :/
امشب می نویسم
:|
نوشتم