"وقتی به دنیا می آییم ، گویی قراردادی را برای تمام زندگی امضا می کنیم . اما یک روز می آید که از خودمان می پرسیم کی آنرا بجای ما امضا کرده است ؟ "
جمله کلیدی کتاب بینایی و به نظر من این سوال برای همه ماها در طول زندگی در ذهنمون شکل میگیره و باید بهش جواب بدیم
شدیدا پیشنهاد میشود این دو کتاب رو مطالعه کنید . در خلاصه داستان رمان کوری آمده است :
"داستان از ترافیکِ یک چهارراه آغاز میشود. رانندهٔ اتومبیلی بهناگاه دچار کوری میگردد. به فاصلهٔ اندکی، افراد دیگری که همگی از بیماران یک چشمپزشکاند، دچار کوری میشوند. پزشک با معاینهٔ چشم آنها درمییابد که چشم این افراد کاملاً سالم است، اما آنها هیچچیز نمیبینند. جالب آن است که برخلاف بیماری کوری، که همهچیز سیاه است، تمامی این افراد دچار دیدی سفید میشوند."
رمان بینایی هم در ادامه همین داستان منتشر شده است که من امروز تونستم تمومش کنم .
بینایی در مورد روز انتخابات هست و داستان از صحنه یک ستاد انتخاباتی آغاز میشود و اینطور ادامه پیدا میکند که در ساعات اولیه کسی برای رای دادن حاضر نمیشود و در روز بعد 80 درصد مردم رای سفید به صندوق ها انداخته اند و بعد از این اتفاق واکنش های دولت در این خصوص خواندنی هست و ...
از لحاظ ترجمه هم باید بگم که من کتاب کوری با ترجمه بسط الشیخ انتشارات فرهانی خوندم بد نبود ام چندگی به دل نمیزد . و کتاب بینایی را با ترجمه اسدالله امرایی انتشارت مروارید خوندم ترجمه خیلی خوبی بود به نظرم
بازم پیشنهاد میکنم این کتاب ها رو بخونید چرا که هر دوی کتابها با شرایط قالب بر زندگی ما ایرانی ها سنخیت دارد .
راستی یک سوال نظرتون در مورد کتاب جهان هولوگرافیک از مایکل تالبوت اینجا بنویسد . دو به شک هستم برای خوندش
کلی کتاب هست که باید بخونم اما هنوز وقت نکردم..
این کتابی رو هم که گفتید نخوندم متاسفانه وگرنه حتما نظرمو میگفتم :)
هیچوقت به کتاب خوندن از دیدگاه وقت نگاه نکنید . البته این نظر منه ، همیشه برای کتاب خوندن وقت هست
ممنون که هستید.