ای توئی که مدتی ست با منی و آن که تازه بر این کلبه واژه پای نهادی
قرار نوشتن واژه هایی از جنس امید است
و برداشت شما خواننده محترم
می تواند تا آسمان هفتم تفکرتان باشد
ادامه...
باید یک بار به خاطر همه چیز گریه کرد . آن قدر که اشک ها خشک شوند ، باید این تن اندوهگین را چلاند و بعد دفتر زندگی را ورق زد . به چیز دیگری فکر کرد . باید پاها را حرکت داد و همه چیز را از نو شروع کرد.
همه چیز رو چطوری از نو شروع کنم وقتی تموم شه !
باید دوباره از نو تعریفش کنی
موافقم..چقدر بعدش احساس راحتی و تازگی میکنی
مثل اینکه تازه به دنیا آمدی
زیاد طول نمی کشه
درست می شه
باید از پیله پروانه بیاد بیرون
مگه نه ؟
راه درازیه
صد بار گریه کردم...برای همه چیز ک...نه!
برای همه ی گم شدگی های خودم...از نو شروع کردم منتها...روزگار قهارترین پوکیه بازه...باز گریه کردم...
گفتی تو اونو دوس داشتی...اون کیو؟
هر شکست آغاز پیروزی بزرگتری خواهد بود
اما او
او کسی بود که مرا دوست داشت
ساده است نه؟
میتونه باشه...بستگی ب طرز فکر داره میتونه ظاهرش ساده باشه
.
.
.
ساده!
ساده چن کلمه ست؟!
اره ظاهرش ساده است
ساده ی چیزی شبیه همون شایــــــدِ
سلام
اره !
منم همینطور
منظورم جمله ی آخره !!!
یاعلی
گفتند
شعرهای من
جوشش دریاست
خروش رود
بیشک
کمی بالاتر
به چشمهای میرسند
که تو هستی...
گروس عبدالملکیان
چرا ننوشتی مسعود
فعلا نوشتن و البته هیچ کاری ازم بر نمیاد
اوضاع خوبی نیست
واقعا به این نوشته رسیدم تو زندگیم
یکی از بهترین جملات این کتاب که هیچ وقت از خاطرم نمیره این جملشه :
ترجیح میدم تو امروز خیلی رنج بکشی تا این که همه عمرت، همیشه کمی رنج بکشی.