دوستان و پاییز

ذهن را پاییزی کنید 

ای دوستان!


بگذارید رنگ افکار شما 

بر پاییز و برگ هایش بلغزد


لشگر ِخستهِ افکار ِ ذهن خویش را 

                                          پیاده نظام پاییز کنید!


تا دوباره برگ ها رنگ بگیرند. 



نظرات 10 + ارسال نظر
کرم کتاب شنبه 15 مهر 1391 ساعت 09:16 ب.ظ http://ohohketab.blogfa.com/

های مسعود
الان باید تچکر کنم که رفتی اوه اوه کتاب؟
تچکر

لشگر ِخستهِ افکار ِ ذهن خویش را

پیاده نظام پاییز کنید!
این قسمتش خیلی خاص بود واسم.
مسعود عینکم رو عوض کردم شدم عینه رئیس ها البته به نظر خودم ها !!!!!
همش دوست دارم دستور بدم اما هیچکسی این طرف ها نیست بهش دستور بدم :(

امروز امدم یه نفر رو نصیحت کنم اما به خودم یک عدد خفه شو مودبانه گفتم و نصیحت نکردم چون دیدم که حال خودم بدتر از اون بود

چون حالت بد بوده فکر کردی میتونی نصیحت کنی

سایه شنبه 15 مهر 1391 ساعت 10:25 ب.ظ http://saaye.blogsky.com/

ذهن را پاییزی کنید !!!

تاکنون هرپاییزی را که تجربه کرده ام برایم تداعی گر رنج و درد و اشک بوده
نوشتی پاییز و دوستان حالیا که همین پاییز که نمی دانم واقعا چرا پاییز مرگ و دوری دوستان را برایم زنده می کند
نه یک سال
که مداوم تجربه کرده ام و بیم دارم از پاییز امسال که خدایا به خیر بگذرد

کاش پاییز راهی برای خوش نام کردن خویش در مقابل دیدگان من داشت
کاش مرا یارای باور خوب بودن آن بود که به کرات دیده ام و انکار ناممکن است

منظور اینکه بذارید ذهن تخلیه بشه و افکار ناراحت کننده از ذهن آدمی خارج بشه

حال آدمی خوب می شود اگر از ابتدای جملاتش کاش را خط بزند

آنا یکشنبه 16 مهر 1391 ساعت 12:25 ق.ظ

ریگی اگر به کفشَ ت نبود

این همه شن زار

پیش پایم چه می کند؟!

آنا یکشنبه 16 مهر 1391 ساعت 12:58 ق.ظ

--------------------------------------------------------------------------------

دل به دلم " ندادی"

دست در دستم "هم نگذاشتی"

پا به پا "با من نیامدی"

تو را به خدا برو . . .

سر به سرم "نگذار "

قولش را به بیابان داده ام ... !!

چیزا می نویسی ها

آنا یکشنبه 16 مهر 1391 ساعت 12:59 ق.ظ

سلام مسعود
انگار همزمان ان لاینیم

پ ن پ

آنا یکشنبه 16 مهر 1391 ساعت 01:00 ق.ظ

انـصاف نـیـست
که دنـیا انـقدر کـوچک بـاشد
کــه ادم هـای تـکـراری را روزی صـد بـار بـبیـنـی
و
انـقـدر بـزرگ باشد
کــه نتوانی ان کسی راکه دلت مـیـخواهد
حتی یک بار بـبیـنی...

!!

انصاف نیست واقعا

آنا یکشنبه 16 مهر 1391 ساعت 01:01 ق.ظ

یه سری از آدما رو،

نباید بالا برد...

باید بالا آورد!!!

مرا از سر اویزان کرده اند

که بالایش بیاورم

نمی شود

می شود
بگو طناب ها را بکشند

آنا یکشنبه 16 مهر 1391 ساعت 01:12 ق.ظ

مسعود آپ کردم
بخون

ok

الهام دوشنبه 17 مهر 1391 ساعت 12:15 ب.ظ http://elham7709.blogsky.com/

می ترسم از هیاهوی کوچه که حتی از روی جسم من رد می شوند و من زیر برگها مدفون می شوم...

زیبا بود

حسینا چهارشنبه 19 مهر 1391 ساعت 04:13 ق.ظ http://acappuccino.blogsky.com/

بهش می گم

بهش بگو

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد