می ترسم
که یک همچون آیدای
روزی رسد
که دیگر هیچ میلی
در دل نباشد.
□□□□
حال ای مهربان
خود را به آوای باد بسپار
همچون قاصدکی
چرا که قاصدک
پیام آور مهربانی توست.
+قسمت دوم به بعد خطاب به آیدا
+دو پست اخیر با هم تناقض داره
سلام. خوبی؟نمی دونی چقدر ذوق کردم وقتی نوشته ی من رو تو وبلاگت گذاشتی.ممنون.
مرسی خیلی وقته گذاشتمش حتی قبل از رفتنت
ترسی کاملا به جاست
ترس همیشه انسانها رو از هم جدا میکنه.....امیدوارانه با هم بودن نتیجش بهتره
تصمیم سختیه وقتی کاملا ی آدم ناامید باشی
یادم افتاد یه روزی به خودم گفتم وقتی به آرزوهام می رسم که دیگه میلی بهشون ندارم
از نبودن امید تو زندگی سرچشمه میشه میدونی که
میدانم حالا سالهاست که دیگر هیچ نامهای به مقصد نمیرسد حالا بعد از آن همه سال، آن همه دوری آن همه صبوری من دیدم از همان سرِ صبحِ آسوده هی بوی بال کبوتر و نایِ تازهی نعنای نورسیده میآید پس بگو قرار بود که تو بیایی و ... من نمیدانستم! سید علی صالحی
جناب صالحی مثل اینکه از بهترین شاعرهاست
چرا ساکت هستید؟
چون دستم به نوشتن نمیرهروزای نرمالی نیست این روزا
اره صالحی بهترین شاعرهاست با خواندن او بود که حس کردم عاشق شدم سلام
سلام مهربونعاشقی دیگر حس نیست
گنگ نابود لطفا از لیست خطش بزن
چشم
مرسی مسعود راستی چه خبر ؟کی اپلود کنیم ؟
به وقتش
سلام. خوبی؟
نمی دونی چقدر ذوق کردم وقتی نوشته ی من رو تو وبلاگت گذاشتی.
ممنون.
مرسی
خیلی وقته گذاشتمش حتی قبل از رفتنت
ترسی کاملا به جاست
ترس همیشه انسانها رو از هم جدا میکنه.....امیدوارانه با هم بودن نتیجش بهتره
تصمیم سختیه وقتی کاملا ی آدم ناامید باشی
یادم افتاد یه روزی به خودم گفتم
وقتی به آرزوهام می رسم
که دیگه میلی بهشون ندارم
از نبودن امید تو زندگی سرچشمه میشه میدونی که
میدانم
حالا سالهاست که دیگر هیچ نامهای به مقصد نمیرسد
حالا بعد از آن همه سال، آن همه دوری
آن همه صبوری
من دیدم از همان سرِ صبحِ آسوده
هی بوی بال کبوتر و
نایِ تازهی نعنای نورسیده میآید
پس بگو قرار بود که تو بیایی و ... من نمیدانستم!
سید علی صالحی
جناب صالحی مثل اینکه از بهترین شاعرهاست
چرا ساکت هستید؟
چون دستم به نوشتن نمیره
روزای نرمالی نیست این روزا
اره
صالحی بهترین شاعرهاست
با خواندن او بود که
حس کردم عاشق شدم
سلام
سلام مهربون
عاشقی دیگر حس نیست
گنگ نابود
لطفا از لیست خطش بزن
چشم
مرسی مسعود
راستی چه خبر ؟
کی اپلود کنیم ؟
به وقتش