من=هیچ

این روزها در اتاق پر از وحشت ام

شبیه هیچ ام

زندگی ام سرشار از خود آزاری ست

وجودم

به مانند عشق های کور می ماند

"رویاهایم زود از سکه افتاد".


می توان نتیجه گرفت 

باز همان ابتدا 

داستان اشتباه ست

یا رویا، خام بوده

یا من نمی دانم سکه چیست.

و البته اعترافی ساده برای پایان


"آه ای زندگی منم که هنوز 

با همه پوچی از تو لبریزم".

من و تو ، درخت و بارون

تقدیم به آنا


من باهارم تو زمین

من زمینم تو درخت

من درختم تو باهار

ناز انگشتای بارون تو باغم می کنه

میون جنگلا طاقم می کنه

تو بزرگی مثل شب

اگه مهتاب باشه یا نه

تو بزرگی

مثل شب

خود مهتابی تو اصلا خود مهتابی تو

تازه وقتی بره مهتاب و

هنوز

شب تنها

باید

راه دوری رو بره تا دم دروازه روز

مث شب رود بزرگی

مث شب

تازه روزم که میاد

تو تمیزی

مث شبنم

مث صبح

تو مث مخمل ابری

مث بوی علفی

مثل اون ململ مه نازکی

اون ململ مه

که روی عطر علفامثل بلاتکلیفی

هاج و واج مونده مردد

میون ماندن و رفتن

میون مرگ و حیات

مث برفایی تو

تازه آبم که بشن برفا و عریون بشه کوه

مث اون قله مغرور بلندی

که به ابرای سیاهی و به بادای بدی می خندی!

من باهارم تو زمین

من زمینم  تو درخت

من درختم تو باهار

ناز انگشتای تو باغم میکنه

میون جنگلا طاقم می کنه.

 

روزی آمده بودی

که من تمام نشانی ها را نوشتم

 با خط بد نوشتم

 و تو تمام خانه ها را گم کردی

 بمن نگفتی همسایه ها گفتند دیر آمدی

پنجره بوی رطوبت داشت

 به من نگفتی که بیرون از خانه باران است.

 (احمد رضا احمدی) ..........................



پسر خاله

وقتی اومدی نفهمیدم کی اومد،

وقتی همه جا رو به هم ریختی و رفتی
فهمیدم کی اومده...


پی ن: یکی از دیالوگ های پسرخاله، خیلی حرف توشه

پی ن: خیلی دوستش دارم

ریشه

باید دنبال ریشه گشت


ریشه کجاست


ریشه این همه

 اختلاف        درد     تنهایی    جدایی   خرابی 


کجاست

.

.

بی شک آغاز هر خط نقطه ای خواهد بود


نقطه شروع این ریشه ها کجاست


کجای این قصه اشتباه تعریف شد

اصلا قصه ، موجودیت دارد؟

؟

؟؟؟؟

پی ن: دنبال جوابم، شما 4 5 نفری که میخونید باید جواب بدید!!

نیاز

نمیدانم چرا 


همه نگران شده اند مرا


من همان 


اشتباه قبلی هستم!


اشتباهی که رخ دادنش 


به هیچ نمی ارزید


این روزها


نیاز بیش از پیش خودنمایی می کند.


پی ن: علامت تعجب برای تو خواننده است 

من شکی ندارم

شکست شیشه ای



با چشمانی بسته
در دل گریه میکنم

شاید بتوان دوباره شروع کرد
من و تو ای روزگار
با هم خوب بودیم
تنها ادمها دوستی ما را بر هم زدند
"سخن از مهر من و جور تو نیست"

تنها مدتی ست دوستیمان ترسناک شده

حالم خوب نیست

به مانند شیشه ای شکسته
می مانم
سنگی مرا شکست
ان سنگ بوی دستان تو را میداد

تعفن

آغوش های باز 


بوی تعفن می دهند دیگر


اما 

تو آنرا برای معشوقه ات نگه بدار


من همان بوی تعفن بیشتر نیستم

من همان بوی تعفن بیشتر نیستم

من یقیین دارم  تعفن ام


حال بوسه هایت پیش کش من



فاصله از تو 

                   مرا مریض کرد.