ای توئی که مدتی ست با منی و آن که تازه بر این کلبه واژه پای نهادی
قرار نوشتن واژه هایی از جنس امید است
و برداشت شما خواننده محترم
می تواند تا آسمان هفتم تفکرتان باشد
ادامه...
کلمات زیبا دوست داشتنی اند حتی وقتی با درد بنویسی دوست داشتنی ترند اما می دانی که مشکلش چیست! گاهی آنقدر زیبا هستند که خواننده را محو می کند گاهی آنقدر درد نوشته هایت زیبا می شوند که خواننده لذت می برد
آخ
چه سخت انگار تنها تر میشوی...بی زبان تر
------------------------------------- "بیا تا لحظه ای تنها باشیم" این بیا و این ساکن بودن آدم را یاد ساحل می اندازد یاد موج هایی که می آیند ، می آیند و درست در آغوش ساحل قرار می گیرند اما ... باز از آن اما های دردناک دیری نمی پاید که عزم رفتن می کنند اصلا کلش در یک چشم بر هم زدن اتفاق می افتد می دانی چرا؟ چون ساحل هم ساکن است ساحل هم می گوید بیا... ساحل هم ....
حسش نبوده قشنگ نوشتی وای به حال اینکه حسش باشه.
دمت گرم. عالی بود
خوش اومدی
لطف داری شما
کلمات زیبا دوست داشتنی اند
حتی وقتی با درد بنویسی دوست داشتنی ترند
اما می دانی که مشکلش چیست!
گاهی آنقدر زیبا هستند که خواننده را محو می کند
گاهی آنقدر درد نوشته هایت زیبا می شوند که خواننده لذت می برد
آخ
چه سخت
انگار تنها تر میشوی...بی زبان تر
-------------------------------------
"بیا تا لحظه ای تنها باشیم"
این بیا و این ساکن بودن آدم را یاد ساحل می اندازد
یاد موج هایی که می آیند ، می آیند و درست در آغوش ساحل قرار می گیرند
اما ...
باز از آن اما های دردناک
دیری نمی پاید که عزم رفتن می کنند
اصلا کلش در یک چشم بر هم زدن اتفاق می افتد
می دانی چرا؟
چون ساحل هم ساکن است
ساحل هم می گوید بیا...
ساحل هم ....
مرسی سایه عزیز
خیلی دوستش داشتم
زود بیا :)
تو یه شاعر درجه یکی :))
بی شک
مسعود خوبی؟
اگر نیاز بود با این اسم بنویسم
می نوشتم
تکه ی اخر رو خیلی دوست داشتم
زمان رفتنت
نگفته بودی
ساکن چشم های من می شوی
سلام مسعود
چه خبر
مثل اینکه جالب شده
خبری نیست
جز خستگی افسردگی دل مردگی
پوچی بیهودگی
خودت بقیه شو بگو
دریا تشنه ی ماهیست ؛
دلم تشنه ی تنهایی ایست ..
عادتم برتنهاییست
دگرترکش نخواهم کرد
پرسیده بودی مگه چی شده
این شعر جواب سوالت
مقصر خداست
اون خودش تنهاست و این تنهایی توی روح ماها دمیده