قاصدک

خطاب من به قاصدک!:


 تو تبلور

 

' نیــــــــستی'

 

در وجود ناخواسته! ِمن بودی

 

"مرا انتظار هیچ خبری"

حتی  قبل از آمدنت ، نبود

چه برسد به طنین گام های بی هوده ات

در هیچ و پوچ  زنده گی من

آیا مرا نیازی به تو بود؟

.

.

.

قبول

من نیز چون تو دوست داشتن های زیادی داشتم

که در سینوس زنده گی

به هیچ اش نرسیدم

 

 
نظرات 7 + ارسال نظر
الهام جمعه 19 خرداد 1391 ساعت 01:45 ب.ظ http://elham7709.blogsky.com/

نیاز من به بوئیدنت نبود
حتی به بودنت نبود...
باید می آمدی تا خود را که گم شدم پس بگیرم...

ANNA جمعه 19 خرداد 1391 ساعت 07:34 ب.ظ http://www.gong.blogsky.com

به هیچش نرسیدم
.
.
.
من هم نرسیدم

موافقم

آنا شنبه 20 خرداد 1391 ساعت 01:25 ب.ظ http://www.gong.blogsky.com

سلام

تو هم سینوسی هستی ؟
نه
تو انگار همیشه در قله ای

کودکم مرده
غریبی می کند
می فهمی مرا ؟

همه می توانند در قله باشند

سپهر شنبه 20 خرداد 1391 ساعت 02:33 ب.ظ http://www.acappuccino.blogsky.com/

خطاب قاصد :
"پس به دنبال سرگردان نیا ، اگر ایدایت را خودت می توانی یافت"

پایان خوبی می تواند باشد

همون که به مرگ فکر می کند یکشنبه 21 خرداد 1391 ساعت 10:48 ق.ظ

من نیز چون تو دوست داشتن های زیادی داشتم

که در سینوس زنده گی

به هیچ اش نرسیدم




چند خط آخر بسیار دوست داشتنی بود

همیشه مهم تمام کردن است

ANNA دوشنبه 22 خرداد 1391 ساعت 01:22 ق.ظ http://www.gong.blogsky.com

در قله بودن
کودک نمی خواهد
فقط بالغ و والد می پذیرد
همه نمی توانند
و این قله ایا همان قله است ؟


آنا بالغ هست

آنا والد نیه است
و همه می توانند
البته بستگی داره که قله از نظر شما چی هست

همون که به مرگ فکر می کند چهارشنبه 24 خرداد 1391 ساعت 02:34 ب.ظ

خیلی زیبا بود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد