بوته ای درخت گونه

در راه زندگی

پای به شهری نهادم

شهری بر پایه  غم

...

...

...

داستان اش 

حکایتی ست پر پیچ و خم ز اندوه

مرا یارای گفتن اش نیست

...

...

در فراسوی ذهنم

بوته ای در باغچه

خانه ای کهن

برایم روئیده 

...

تمام آن شهر تاریک

برای رسیدن

به بوته ی درخت گونه امــــــــــیـد

پیموده شد

نظرات 6 + ارسال نظر
سام سه‌شنبه 26 اردیبهشت 1391 ساعت 08:27 ب.ظ http://havayetora.blogsky.com/

دوست داشتم...خشنگ نوشتییییییییی
خدایی آدم بی معرفت به من گفتن
اینقد حواسم پرت بود هی یادم رفت بیام یه تشکر ازت کنم واسه راهنماییت ... مرسی .... ااره والا حل شد ایرادش ماله این بود که عکس نذاشته بودم ... خلاصه دسستت گل

بلونا چهارشنبه 27 اردیبهشت 1391 ساعت 09:31 ق.ظ http://www.gong.blogsky.com

سلام قاصدک
دلم تنگ شده بود
دیشب شب بدی رو گذروندم
شبها همه بد شدند
پر از کابوس
پر از استرس
پر از درد

سعی کن فکرتو آرام کنی

بلونا چهارشنبه 27 اردیبهشت 1391 ساعت 09:39 ق.ظ http://www.gong.blogsky.com

هر کجا هستم باشم

آسمان مال من است

پنجره ، فکر ، هوا ، عشق ، زمین

مال من است

چه اهمیت دارد

گاه اگر می رویند

قارچهای غربت...

سهراب سپهری



بلونا چهارشنبه 27 اردیبهشت 1391 ساعت 09:41 ق.ظ http://www.gong.blogsky.com

عقربه های ساعت رو به مشرق یخ بسته اند. چشمانم سکوت کرده اند. فقط نیمی از بلور مهتاب در آسمان پیداست و نیمی دیگرش را ابرها به اسارت برده‌اند. دلم هوای تپیدن با ستارگان را دارد و چشمانم هوای باریدن با ابرها. در چشمان سبز تو خیره میشوم و مرغان بازیگوش نگاهت را به لبخندی شادمانه پرواز میدهم و خود عاشقانه بر ساحل چشمانت می نشینم. تو پلک بر هم می‌زنی و هر بار فصلی از خاطره های سبز من مرور می‌شود . زمان می‌ وزد و در مسیر ثانیه‌ها خاطرات من تبخیر میشود...

بسی لذت بردیم

locartian چهارشنبه 27 اردیبهشت 1391 ساعت 03:29 ب.ظ http://locartian.blogfa.com

اومدم که بگم میخونم و این شعرهات به دل میشینه.طبق معمول ترجیح میدم یه بار دیگه بخونم...

همون که به مرگ فکر می کند چهارشنبه 10 خرداد 1391 ساعت 12:45 ق.ظ

امید یه نوع مرگ هست

نه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد