آی بهار


دلم قدم زدن بین این درختان می خواهد

قدم بزنم و به هیچی فکر نکنم 

حتی بهار و آمدن بهار

چرا که بهار همراه با تبریکاتش می آید 

چه من بخوانم اش و چه نه

..

اما

..

آی بهار

آی اهورا

آی کوروش

آی ایران 

تبریکات مرا پذیرا باشید.




ََ : حس خوبی ندارم یا بهتر بگم نمی توانم حس خوبی داشته باشم ، این موقع ها دلم میگیره ، الانم که نوشته های "سو..." را خوندم  که دیگه هیچی


ََ : با عذرخواهی از "سو..." 


نظرات 3 + ارسال نظر
سولماز سه‌شنبه 1 فروردین 1391 ساعت 02:55 ب.ظ

؟سو کیه؟ناراحت نباش...بهاره...درسته که یه روزی مثل همه ی روزاس ولی میتونیم فک کنیم که نیست.نه؟

آشناست .... ماه روی آب ...

من با بهار مشکلی ندارم‌ روزهاشم جز بهتریناست
داستان یه چیزه دیگه

سپهر سه‌شنبه 1 فروردین 1391 ساعت 04:25 ب.ظ http://www.acappuccino.blogsky.com/

دلت زیادی می خواهد بگو بیاید پایین

این عکس ها
خواستم هنر نوشته زیادتر بشه

همون که به مرگ فکر می کند شنبه 6 خرداد 1391 ساعت 09:51 ب.ظ

همذات پنداری

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد