یک هفته لمس زندگی

هفته من از جمعه شروع و به جمعه ختم شد . از طبیعت گردی شروع و به طبیعت گردی ختم شد. 

من از تعطیلاتی که اصلا در ذهنم نبود ( مناسبت ها رو فراموش کرده بودم ) نهایت استفاده رو کردم . سه روز طبیعت گردی در طی یک هفته 

طی کردن مسیری بالغ بر حدود 20 کیلومتر که شامل  پیادره روی، کوهنوردی، شنا و شیرجه و خیس شدن ها میشد. 

واقعا حال آدمی دگرگون  میشه ، شب چهارشنبه طبق برنامه از قبل تعیین شده رفتم واسه ثبت نام  و عضویت در گروه گوهنوردی که در پست قبلی گفتم . 

جمعه قبلی ئر منطقه ای به نام کسکک تربت حیدریه بودیم و مقصدمون مقبره ای به نام بی بی کبری بود که در پست قبلی توضیح دادم 

روز 14 خرداد هم به دره ای به نام کفتر دره رفتیم . محلی کاملا وحشی! منظور اینکه خیلی بکر بود. اونجا آبشارهایی خیلی زیبایی داشت و طبیعتش واقعا بکر بود و البته یک جاهایی از مسیر واقعا سخت بود حداقل برای من ، مثلا یک جایی بود که باید روی زمین دراز میکشیدی و از زیر بوته های خوابیده عبور میکردی ، ارتفاع به خدی کم بود که ادم با کوله نمیتونست رد بشه ، عکسهای اینجا رو میذارم در ادامه 

دیروز جمعه هم به حوض های طبیعی آبگرم خیلیل آباد کاشمر ( گوگل کنید حتما ) رفتیم ، منطقه ای فوق العاده . مسیر پیمایش به صورت بود که ابتدا تقریبا یک ساعت باید از کوه بالا و پایین میومدی و بعد به یک درخت در پایین دره میرسیدی از اونجا دو مسیر داشتی ، یک مسیر  به حوضچه ای به نام زوخانه خدا ختم میشد و مسیر دوم به حوض های آبگرم و حوضچه های طبیعی مسیر آبی !  

زوخانه خدا شامل یک آبشار سرپوشیده میشد که باید از داخل آب عبور میکردی و به اونجا میرسیدی 

مسیر دوم علت اصلی رفتن گروه به اون منطقه بود . باید حدود یک ساعت دیگه پیاده روی میکردی تا به حوض های آبگرم می رسیدی، اونجا  چندتا حوض وجود داره که تقسیم بندی کردیم و خانمها از اقایون جدا شدند و هر گروه در یک حوض قرار گرفتیم 

بعد از حدود نیم ساعت دوباره راه افتادیم توی دره و به سمت مسیر آبی !!! حرکت کردیم .

مسیری که باید از داخل آب عبور می کردیم . مسیری شامل حدود 10 الی 12 حوضچه طبیعی بود . آب بعضی جاها تا مچ پا،  بعضی جاها تا زانو و چندتا از آبشار ها هم باید شیرجه میزدی تو آب !!!!! این قسمت شیرجه زدن واقعا عالی بود . حدود سه ساعت و نیم توی مسیر آبی بودیم 

در ابتدای مسیر آبی آقایی به نام آقای زحمتکش حضور داشت که در نوع خودش فوق العاده بود. ما تمام مسیر آبی رو از داخل عبور کردیم ولی ایشون از بالا سر ما و از روی صخره ها اومد!! و چه مهارتی داشت واقعا  و به نوعی راهنمای ما  بود . ایشون کلا اونجا هستند اکثر اوقات تصویرشون میذارم 

برنامه بعدی گروه شمال هست که یک برنامه 4 روزه خواهد بود اما من نمیرم بر  خلاف میل پ

دلیل اصلی اینکه من وارد همچین برنامه هایی شدم اینکه خودمو گم نکنم باز در هیوهای دل آشفته ام 

عکس های کفتر دره 




خلیل آباد - زوخانه خدا 


آبگرم های طبیعی و مسیر آبی 


کوهنوردی

کوهنوردی یکی از بهترین کارهای دنیاست . من علاقه خاصی به طبیعت و طبیعت گردی دارم اما تا به الان شرایطش فراهم نبود برام . 

امروز یعنی دقیقا دیروز( نسبت به ساعت الان ) برای دفعه دومی هست که با یک گروه کوهنوردی همراه میشم. حالا داستان از کجا شروع شد . 

چند هفته پیش ویدا( زندگی من ، برادر زاده )  بهم زنگ زد  و گفت عمو میای بریم کوه!!!! من با اینکه سر پروژه بودم و درگیر حسابی گفتم باشه میام ( من مشهدم گروه تربت حیدریه هستند ) فقط شما خبر قطعی رو بده ، بماند که ایشون کنسل کردند . این اتفاق غروب پنجشنبه ای  بود که رخ داد . منم چون تصمیم گرفته بودم طبیعت گردی کنم همراه آقای میم و خواهر زاده ام به منطقه کلات نادری رفتیم و جای شما خالی بسی خوش گذشت . ما پایین دره  چندین آبشار رو با استفاده از نردبان های فلزی رد کردیم  و با امید به دنبال آبشارهای بعدی ساعتها گشتیم. از دوتا دشت گذشتیم از دوتا صحرا (دی:)  اما ای دل غافل ، جریان آبهایی که میدیدم آب بارش برف زمستون بود.!!!!

بعد کلات که بصورت کاملا خود جوش و بدون هیچ برنامه ریزی خاصی  اتفاق افتاد من یک سفر کاری و تفریحی سه روزه به شهر زیبای یزد هم داشتم . 

ماه مبارک شروع شده بود و  دقیقا روز دوم ماه یعنی جمعه ساعت 15 من در خانه پدری ( تربت ) در خواب ناز بودم که ویدا خانم دوباره تماس گرفتند که عمو یک ساعت دیگه آماده باش که بریم کوه !!!!!! من بعد شنیدن این جمله دقیقا این شکلی شدم ، البته من سریع حاضر شدم و رفتم و با گروه آشنا شدم البته سطحی،  ما رو بردن کنار یک تونل پیاده کردند و دیدم دارن از روی تونل میرن بالا !!! منم همراه شدم. واقعا داشتم از تعجب شاخ در می آوردم . این تونل در مسیر تربت به مشهد هست و من هزاران بار از داخلش رد شده بودم اما از روش نه و وقتی با طبیعت  خدواند مواجه شدم از خوشحالی در پوست خودم جا نمیشدم. دقیقا دو روز قبلش بارون باریده بود و هوا فوق العاده بود . همجا سبز . در مسیر عبور به یک دره رسیدم که یک درخت سرو به تنهایی خود نمایی می کرد ، عالی بود واقعا 

من چون محل کارم مشهد هست و گروه تربت و اینکه به هر حال دوستان و خانواده من هم حضور دارند، و از اون جایی که همیشه دنبال این شرایط بودم حاظرم که هر هفته غروب پنجشنبه  بیام تربت و جمعه با گروه برم . 

واقعا از لحظه ای که پاتو توی طبیعت میذاری زندگی ماشینی و روز مره تو فراموش میکنی و روحت جلا پیدا میکنه 

امروز هم در همون منطقه بودیم البته با فاصله چند کیلومتر، اینجا هم مسیر خوبی داشت مسیری در حدود 10 کیلومتر، تقریبا یک ساعت اول پیاده روی معمولی بود تا رسیدیم به یک دره اونجا گروه صدو  چند نفری ! تقسیم به دو گروه شدند، گروه اول همون مسیر ساده رو تا یک امام زاده طی کردند و ما هم مسیر دوم یعنی کوهنوردی و سنگ نوردی، مسیر طاقت فرسایی بود و نفس گیر، در ابتدای مسیر دوم با دومین شاهکار طبیعت مواجه شدیم یعنی دیدن یک قوچ کوهی در بالاترین قله اون محدوده و اقعا زیبا بود، عکس شو اینجا میذارم، فوق العاده بود 

نکته اخر این طبیعت گردی، بودن یک آقایی بنام امیر بود ، ( دایی دوست من ) بعد از افطاری در امام زاده و در مسیر برگشت (مهتاب نوردی) ایشون هنر نمایی کردند، خوندن و همه رو شاد کردند بطوری که همه، عضلات صورتشون از شدت خندیدن بطور خیلی مشهودی درد گرفته بود . 

بودن آدما ها رو آخر از همه مسائل دیگه مطرح کردم چون به نظرم طبیعت به تنهایی حالمون خوب میکنه 

زندگی یعنی طبیعت 

همینطور که دارید به این عکسها بخصوص قوچ نگاه میکنید یک سری با سایت دهلچی   بزنید و آهنگی در صفحه باز شده براتون میاد دانلود و گوش کنید . سایت دهلچی سایت مفید در مورد موسیقی هست. امیداورم خوشتون بیاد . 

عکس قوچ کوهی 

اینم عکس زوم شده قوچ که اینستا گذاشتن 

عکس سرو