زندگی مثل زمین فوتبال میمونه، میشه اینطوری گفت :
زندگی = زمین اتفاقها = بازیکنها انسان = توپ خدا = داور
میگن خیلی وقت پیشها داور سوت شروع زده، البته تاریخ دقیقش معلوم نیست. توپهای زیادی تو این بازی استفاده شدن، بعضیهاشون با کیفیت بودن، بعضیهاشون بی کیفیت، بعضی از این توپها اینقدر چرخیدن تو این زمین که دیگه به کیفیت خودشون فکر نکردن، حتی بعضی ها مجال اینکه بخوان پی ببرن که چی هستن و چه اثری دارن تو این زمین بازی بهشون داده نشد. بعضی از این توپها هم کلا هیچی نیستند. بگذریم.
بذارید براتون از وسعت زمین بگم، گاهی اوقات اینقدر وسیع میشه که دیگه در توان توپ نیست و یا بهتر بگم در تصور توپ ( البته که نوع توپ در این نتیجه اثرگذار هست) و گاهی اوقات اینقدر کوچک که فرصت هیچ حرکتی به توپ داده نمی شود.
و اما بازیکنهای بازی خیلی خبره هستن، یک طوری این توپ میچرخونن که بعضی وقتا داور هم گیج میشه که توپ الان دست کدوم بازیکن هست چه برسه به خود توپ. موضوع اصلی اینکه وقتی توپ دست بازیکن هست اکثر اوقات باید منتظر دریافت پاس یا شوتی از طرف بازیکن باشه حال بماند که حرکتش به سمت کدوم بازیکن باشه
نکته دیگهای خود نمایی میکنه اینکه بعضی از این بازیکنها با هم دست دوستی فشردن و همکاری می کنند و اون توپ بیچاره رو به سمت دروازه یا بیرون شوت می کنند.
هر کدوم از بازیکنها اثر خودشون روی توپ دارند که این باعث میشه که توپ حالتهای مختلفی به خودش بگیره، قدرت این بازیکنها هم روی حالت این توپ اثرگذار است.
اگر این اثرگذاری بیش از حد معمول باشه داور بازی سوت میزنه، این سوت زدن مثل یک فرصت طلایی میمونه، یعنی هر سوت برابر با یک فرصت طلایی است. اما موضوع اصلی اینکه توپ تمایلی به استفاده از این فرصتها را دارد یا نه و از طرف دیگه با در نظر گرفتن تمایل، چطور امکان استفاده از فرصت خواهد داشت.
احتمالا این موضوع به ذهن وارد میشه که بعد از هر سوت زدن توپ در اختیار یکی از بازیکنها قرار میگیره، پس این فرصت طلایی دقیقا کدوم لحظه است
فرصت همون لحظه رهاییست، فاصله بین به صدا در آمدن سوت تا در اختیار گرفته شدن توسط بازیکن بعدی،.... قدر این فرصتها را باید دونست.
ادامه دارد
ناتمام ...
پی نوشت : اینو یکی دو سال پیش نوشتم که دیگه فرصت نکردم ادامه شو بنوسیم . نظرهاتون برای من مفصل بنوسید . ببیند ارزش ادامه داره یا نه و اینکه چطوری ادامه اش بدم . با تشکر
چه تشبیه فوق العاده و قشنگی
متن قشنگی بود
این تشبیه هات و تعاریف بنظر من فوقالعاده اس
حتما ادامه بدین
شروع متن خیلی دوست داشتم
میگن خیلی وقت پیشها داور سوت شروع زده، البته تاریخ دقیقش معلوم نیست. توپهای زیادی تو این بازی استفاده شدن، بعضیهاشون با کیفیت بودن، بعضیهاشون بی کیفیت، بعضی از این توپها اینقدر چرخیدن تو این زمین که دیگه به کیفیت خودشون فکر نکردن، حتی بعضی ها مجال اینکه بخوان پی ببرن که چی هستن و چه اثری دارن تو این زمین بازی بهشون داده نشد. بعضی از این توپها هم کلا هیچی نیستنن...
حتما ادامه بدین
خب نگفتید چطور ادامه بدم
ممنون از اینکه مورد پسندتون بود
ادامه دادن ،بنظر من به نگاه و نظر خودتون که شروع این نوشته را از الف آغازین شروع کردین، خودتون هم ادامه بدین.
اما به عنوان یه خواننده مطالبتون،
در ادامه ،بنظر من از انواع اون فرصت طلایی بگید
از دقیقه و تایم های اضافی زندگی
اینکه اگه موقعیت زندگی چون جام حذفی بود ،مثل رسیدن به هدفی که یا برد یا باخت
یا اینکه اخطارها و کارت زرد هایی که میتونه بخاطر اشتباها خودمون دریافت کنیم.
ممنون از شما و پیشنهادتون
در نظر میگیرم
سر وقت ادامه میدم
منم با بهامین بانو صد درصد موافق و




هم نظرم
لطفا سر وقت ادامه بدین
ممنون از شما
چشم می نویسم
اصلا حالم خوب نیست برام دعاکن
چی شده مگه ایشالله مشکلات برطرف بشه