تو در پاییز هم رنگ می بازی


جتی اگر تابلوهای ونگونگ را به گردنت آویز کنی


گوش بریده ی ونگوگ را در کف دست نشانم دادی


که یعنی از هجوم کلاغ ها می ترسی 


از این هم زخم های سوزن ، سوزن در تنم نلرزیدم


مگر  دیدن گوش بریده ام در نوک منقارت 


میان کلاغ ها غاغ کشیدی


و آفتاب گردان ها را به غروب نشاندی


پ ن : بعد مدتها دیروز فیلمی دیدیم که در انتها اینو نوشته بود، بسیار لذت بردیم

نظرات 3 + ارسال نظر
آیــــــدا دوشنبه 8 خرداد 1391 ساعت 12:21 ق.ظ http://dokhtare-sooraty.blogfa.com

لذت نمودیم اشتباست.باید بگی لذت بردیم....

چشم

سبحان طاهری دوشنبه 8 خرداد 1391 ساعت 08:30 ق.ظ http://seconds.blogsky.com

مثل همیشه از وبلاگت لذت بردم.همه ی پست هات خاص و گیرا هستن و به خودم اجازه نمیدن روزنامه وار پست هات رو بخونم.

لطف داری

ANNA دوشنبه 8 خرداد 1391 ساعت 10:34 ب.ظ

اسم فیلم چی بود


سلام

یک فیلم ایرانی قدیمی به اسم شوریده
منظور از قدیمی حول حوش اواسط دهه ۸۰

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد