گذشته:
داستان من و او
یک اشتباه بود
زیبا و تکرار نشدنی
....
حال :
ای عزیز دگران
فرصتی برایت نماند
اما برای من...خود می دانم اش.
...
آینده:
آیدا ای خواهد آمد
او در برکه تو خواهد غلطیدن
و چون تویی خواهد شد
اما از جنس آیدا ای!
از قالب حال و اینده و گذشته بیرون بیا بهتر ایدا را می بینی باور کن
باورم دارممسله اصلی اینه که آیدا باید منو پیدا کنه نه من او
از وقتــی که نیسـتی، خـدا می دانـد،چقــدر آب به صـورَتـم پـاشیـده ام ..لعنــتی این کـابوس انقــدر واقعی ست...که از خواب بیــدار نمی شـوم...
از وقتی نیستیمرا نیستنی بی خدا گرفتکابوس نبودنت مراهمره واقعیتی حقیقی کرد.حقیقت تلخ است.
و تو چون مروارید گردن اویز ...خودت بلدی باقی رو ...
بسترم صدف خالی یک تنهایی ست...
از قالب حال و اینده و گذشته بیرون بیا
بهتر ایدا را می بینی
باور کن
باورم دارم
مسله اصلی اینه که آیدا باید منو پیدا کنه نه من او
از وقتــی که نیسـتی،
خـدا می دانـد،
چقــدر آب به صـورَتـم پـاشیـده ام ..
لعنــتی این کـابوس انقــدر واقعی ست...
که از خواب بیــدار نمی شـوم...
از وقتی نیستی
مرا نیستنی بی خدا گرفت
کابوس نبودنت مرا
همره واقعیتی حقیقی کرد
.حقیقت تلخ است.
و تو چون مروارید گردن اویز ...
خودت بلدی باقی رو ...
بسترم صدف خالی یک تنهایی ست...